بازار کردستان، بازار تهران
"تفاوت از زمین تا آسمان است !"
آذر ماجدی

چندی پیش احزاب چپ و بدنبال آنها احزاب ناسیونالیست قوم پرست در کردستان در اعتراض به اعدام پنج زندانی سیاسی اعلام اعتصاب عمومی کردند. این سازمانها، از جمله رهبری حزب منتسب به حکمتیست کسبه و بازاریان را با صفت "عزیز" مخاطب قرار دادند. پس از واقعه نیز در نشریات شان عکس دکان و حجره های بسته در بازار برخی شهرهای کردستان را بچاپ رساندند و از موفقیت اعتصاب عمومی "آزادیخواهانه و برابری طلبانه" داد سخن دادند. اینها تعطیلی بازار را شاخص موفقیت اعتصاب قلمداد کردند و نه اعتصاب کارگران و نه به تعطیل کشیده شدن مراکز آموزشی، نه اعتصاب معلمان و پرستاران .

حزب اتحاد کمونیسم کارگری چه در زمان اعلام اعتصاب عمومی و چه پس از آن این سیاست راست پوپولیستی را مورد نقد قرار داد. ما در اعلامیه خود مردم را به تعطیل کار و اعتراض فراخواندیم. جریانات چپی را که تحت نام کمونیسم فعالیت می کنند و بازاری و کسبه را برای اعتصاب مورد خطاب قرار دادند، مورد نقد قرار دادیم .

هفته پیش بازار تهران و بدنبال آن بازار در چند شهر دیگر اعلام اعتصاب کرد. برخی از جریانات چپ، از جمله حزب منتسب به کمونیست کارگری، از این اعتصاب به شعف و هیجان آمد و آنرا نشانی از تعمیق "انقلاب" نامید. اینها همانگونه که اصلاح طلبان حکومتی سبز را متحد خود نامیده اند و کوشیده اند موسوی را میان مردم قاچاق کنند، اکنون در صددند بازاریان را نیز در میان نیروهای "انقلاب" جا دهند. برخی جریانات دیگر، از جمله حزب منتسب به حکمتیست، بازاریان را بخشی از هیات حاکمه خواندند و اعتصاب بازار را بیربط به مبارزه طبقه کارگر .

در اینجا بحث بر سر ماهیت اعتصاب بازاریان نیست که در مصاحبه های رادیویی در "رادیو یک دنیای بهتر" علی جوادی و خود من و در مقاله ای سیاوش دانشور مفصلا به آن پرداخته ایم. بازار بخشی از بورژوازی و به تبع آن بخشی از طبقه حاکم است. بویژه بازار در یک رابطه تنگاتنگ با رژیم اسلامی قرار داشته است و از قبل سرکوب وحشیانه این رژیم سرمایه هنگفتی به چنگ آورده است و کاملا در این سیستم استثمار و چپاول شریک بوده است. اعتصاب بازار در وهله اول بخاطر منافع اقتصادی و حفظ تمام و کمال غارت است. اما در عین حال نشانگر عمق و گسترش شکاف در حکومت نیز هست .

موضوع بحث این نوشته برخورد دوگانه و استاندارد دوگانه در برخورد به بازار و بورژوازی تجاری در دو منطقه کشور از جانب برخی از سازمان های چپ و باصطلاح کمونیست است. یک سوال صاف و ساده که باید در مقابل اینها قرار داد اینست: چه تفاوتی میان بازار در کردستان و تهران و سایر نقاط ایران موجود است؟ چرا کسبه و بازاریان در کردستان باید به لقب عزیز مزین شوند و بستن دکان هایشان را بعنوان جشن آزادیخواهی و برابری طلبی اعلام کنیم، اما بازار تهران و اصفهان را بعنوان بخشی از هیات حاکمه تقبیح؟ ریشه این تحلیل در کجاست؟

ناسیونالیسم کرد
پاسخ این سوالات بسیار روشن است: ناسیونالیسم. جای هیچگونه پرده پوشی نیست. جای پیچ و خم و مناقشه نیست. بورژوازی کردستان برای ناسیونالیسم چپ کرد حکم "بورژوازی ملی و مترقی" دارد. جای تاسف است که در سی سال پیش منصور حکمت "اسطوره بورژوازی ملی و مترقی" را برشته تحریر درآورد و ضربات محکم و کارسازی به ریشه های چپ پوپولیست در ایران زد. این اثر کلاسیک و مهم بعلاوه نقد های مارکسیستی دیگر او ریشه های پوپولیسم را در ایران مضمحل کرد. اما متاسفانه شاهدیم که این پوپولیسم در لباسی دیگر قد علم کرده است. پوپولیسم راست جوهر  ناسیونالیستی خویش را به نمایش گذاشت.
 
ظاهرا تحرکات بورژوازی در کردستان، بازاریان و کسبه در این خطه مترقی و انقلابی است. اما در نقاط دیگر ایران بورژوازی بخشی از ضدانقلاب حاکم است. جالب اینجاست که جریانی که خیزش عظیم مردم ایران علیه رژیم اسلامی و برای آزادی و برابری و رفاه را قلفتی تقدیم رهبران سبز اسلامی و اصلاح طلبان حکومتی کرد، در کردستان بازاریان و کسبه را در میان نیروهای انقلابی و در کنار طبقه کارگر قرار داده است. این تناقض آشکار، این برخورد دوگانه حیرت آور در ناسیونالیسم حاکم بر دیدگاه این جریانات ریشه دارد. ظاهرا "در کردستان همه چی انقلابی است!" بورژوازی انقلابی است. زمان به عقب باز می گردد: مقوله "جنبش انقلابی خلق کرد" دگر بار از زیر آوار سر بر می آورد .

از همین دیدگاه است که این جریانات تفاوت میزان تحرک در کردستان طی یک سال اخیر را بحساب "انقلابی گری" مردم کردستان گذاشته اند و با تبختر خاصی اعلام می کنند "مردم کردستان چون نمیخواهند با جنبش سبز همراه شوند، در اعتراضات وسیع و بعضا میلیونی در سایر نقاط کشور شرکت نکرده اند." اینها از موضع ناسیونالیسم کرد، به مردم جسور و آزادیخواه دیگر نقاط کشور که با شجاعت زائد الوصفی در مقابل وحشی گری های رژیم جنایتکار اسلامی مقاومت کرده اند، فخر می فروشند. نزد این جریانات همه چیز وارونه است. حقایق وارونه است. دنیا وارونه است .

در همان زمان فراخوان اعتصاب عمومی و اعتراضات به اعدام زندانیان سیاسی، مردم چه در کردستان و چه در سایر نقاط کشور پاسخ این ناسیونالیسم را دادند. شرکت نستبا وسیع مردم در تهران و برخی شهرهای دیگر در اعتراض علیه اعدام و تلاش در پاسخگویی به فراخوان خانواده های اعدام شدگان، علیرغم سرکوب شدید، از یک طرف، و تلاش مردم در سنندج، کامیاران و چند شهر دیگر برای اعتراض جمعی در خیابان و پیام های مادر فرزاد کمانگر از سوی دیگر سدی است در مقابل تبلیغات مسموم ناسیونالیسم از هر نوع، عظمت طلب یا قومی .

حزب اتحاد کمونیسم کارگری همانگونه که در زمان فراخوان اعتصاب عمومی در کردستان و پس از آن جریانات پوپولیست و ناسیونالیست را افشاء کرد٬ در این شرایط نیز این وظیفه مهم خود را به انجام می رساند. ما اجازه نمیدهیم که هیچگونه انحراف و شائبه ضد کارگری، بورژوایی یا ناسیونالیستی مبارزه طبقه کارگر و مردم زحمتکش و آزادیخواه را منحرف کند. تلاش برای سرنگونی رژیم اسلامی و سازماندهی یک انقلاب کارگری برای ایجاد یک جمهوری سوسیالیستی بر ویرانه های آن که تنها تضمین کننده یک جامعه آزاد، برابر و مرفه است، یک امر حیاتی ما است . *